شاعر : مرتضی امیری اسفندقه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل
حسین بود وتو بودی،تو خواهری كردی حـسـینِ فـاطمه را گـرم، یـاوری كردی
غریب تـا كــه نـمـانــد حسین بی عباس به جای خـواهری آنجا برادری كردی
گذشتی ازهمه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو برادر؟كه مادری كردی
تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی ورهرو،تو رهبری كردی
پس از حسین چه بر تو گذشت وارث درد! به خون نشستی و درخون شناوری كردی
بـهروی نــیــزه سـر آفـتــاب را دیــدی ولی شكست نخوردی وسروری كردی
چه زخمها كه نزد خطبهات به خفّـاشان زبان گشودی و روشن سخنوری كردی
زبان نــبــود، خود ذوالفـقـار مــولا بود سخـن درست بگویم توحیـدری كردی
تـویـی مـفــسـرآن رسـتـخـیزناگــاهـان یگـانـه قـاصـد امـت!پـیـمـبـری كـردی
بـدل بـه آیـنـه شـد خـاك كــربـلا بـا تـو تو كیـمـیـاگـری و كـیـمـیـاگری كـردی
من ازكجا وغزل گفتن از غـم تو كجا؟ تو ای بزرگ!خودت ذرهپروری كردی